تحقیق قبل از ازدواج: نکاتی که نمی دانیم ( مشاوره ازدواج)
آیا عدم این تحقیقات میتواند منجر به داشتن فرزندانی مریض شود؟
در کشور ما رسم بر این است که قبل از ازدواج، بصورتی فرمالیته هم که شده، خانواده های عروس و داماد در مورد دختر و پسر خانواده مقابل تحقیق کنند. محل کار، درب و همسایه، فک و فامیل و هر کسی که مرجع و گواهی بر صحت و سلامت اخلاق و رفتار زوج باشند مورد پرس و جو قرار می گیرند. حال چقدر پاسخ های داده شده درست و بجا هستند خود جای بسی بحث و گفتگو دارد.
اما چند نکته شایان توجه وجود دارد که باید به آن پرداخته شود:
– اولا در امر تحقیق چه اساس و ضابطه ای را خانواده و اقوام دختر و پسر مورد استفاده قرار می دهند؟
آیا واقعا می دانند چه سوالاتی را باید بپرسند و چه سوالاتی را نباید بپرسند؟
آیا به نحوه پرسیدن سوالات آشنایی دارند و میدانند که لحن مطرح کننده سوال در نوع پاسخ موثر است و میتواند به پاسخ غلط منتهی شود؟
آیا می دانند چگونه محبت بیجا و خصومت بی دلیل را در پاسخ دیگران تشخیص داده تا خود مرتکب دهن بینی و حق را نا حق کردن نشوند؟
آیا قادرند با سوالات مطرح شده تصویری مفهوم و مشخص از سلامت اخلاق و رفتار دختر و پسر خانواده مقابل استنتاج کنند؟
– دوما در کنار اصول و ضوابط صحیح نحوه تحقیق، آیا کاربرد تحقیق انجام شده براستی گویای سلامت عروس و داماد است؟
آیا واقعا تاریخچه تمامی دختران و پسران و زنان و مردان تحقیق شده ای که موفق به ازدواج شده اند نشانگر این بوده که افرادی سالم و خوش خلق بوده اند؟
آیا این امکان وجود ندارد که عروس و داماد آینده و حتی خانواده های آنان عمدی و سهوی بسیاری از مسائل مهم را وارونه و یا اغراق آمیز جلوه داده و یا کلا پنهان کرده باشند؟
آیا تحقیقات مرسوم توانایی نمایان کردن عیب های غیر قابل اغماض و چشم پوشی را دارند؟
آیا تحقیقات اینگونه میتوانند به کُنه خصائص خوب و بد عروس و داماد رسیده و آنها را آشکار کنند؟
مسلما نه.
در واقعیت امر، تحقیقات مرسومِ قبل از عروسی آنقدر غیر کاربردی و بی معنی اند که جز عملی فرمالیته هیچ جنبه مفید دیگری در موفقیت یک ازدواج ندارند. چه هزاران هزار نمونه مرد و زنی که در تحقیقاتِ محل کار و همسایه و دانشگاه تحصیلی، افرادی سالم و خوش خلق معرفی شده اند اما از اخلاق خوش کوچکترین بهره و شعوری نبرده اند. چه هزاران هزار بیماران شخصیتی ای که توانسته اند با ظاهری پیچیده، اجتماعی که از دور به آنها مینگریسته را فریب دهند و عصبی بودن خود را کاملا پنهان سازند. این افراد همان هرزه زبان های فحاش و بی مبالاتند که ادب و نزاکتی بی مثال در اجتماع بیرون دارند. این افراد تهمت زن و دهن بینند.
این افراد دست زدن و شکستن دارند و با همسر آنچه که رعایت نمیکنند حیا و حرمتی واقعی و بدون قید و شرط است. این افراد تمام آنچه هستند که میگویند نیستند و بالعکس. اما اجتماع آنها از این خصوصیات زشتشان بی خبر است. اجتماع، این افراد را افرادی مقید، محترم و فداکار می بیند که برای محبت همواره دستی پیش و برای حرمت و حیا زبانی شیرین و دلپسب دارند.
اما بحث این مقاله بسیار مهمتر از پرداختن به رسمی بی معنی و ناکاراست. سخن این مقاله پرداختن به اصلاح نسلی بدون مرض های روحی و روانی و ناکامی ناشی از آن در آینده است که بتواند خود بوجود آورنده نسلهایی سالم، پویا و کوشا باشد. هدف این مقاله بررسی و استفاده ای دوباره از رسمی قدیمی اما متداول است.
در زمان های قدیم و حتی اکنون در خانواده های مدرن و امروزی، وقتی پسری رفتاری نامتعارف و عصبی داشته باشد بسوی زن گرفتن سوق داده می شود. زنش میدادند و می دهند چون باور داشتند که با رفتن بسر زندگی خود اصلاح می شود. در مورد دخترها هم وضع بهتر از این نبود. دختر را شوهر می دادند و خیالشان راحت بود که دیگر شوهر دارد و شوهرش هرطور لازم بداند رفتار خواهد کرد. طبیعتا، آن پسر بیمار نه تنها بهتر نمی شد که بلا و ستمی می شد بجان دختری بدبخت و بیچاره که تا عمر داشت می باید تحت ظلم و ستم و رفتار روانی آن پسر میسوخت و می ساخت. دختر بیمار نیز مصیبتی یکسان با پسر بیمار بود در زندگی شوهری که در کنار کار و معاش بیرون می باید زحمت هزار مرض و معلولیت جسمی و ذهنی همسر را بدوش می کشید.
اما این انتهای این داستان غم انگیز و مأیوس کننده نیست. از آن مردان و زنان بیمار، فرزندانی متولد شدند و می شوند که اگر ژن فعال بیماری را در خود ندارند ژن خفته آنرا دارند و به نسلهای بعدی انتقال می دهند. این ژنها چه در حالت خفته و چه بیمار خود مسبب بیماری های:
– افسردگی مزمن و افسردگی بعد از زایمان
– دوقطبی
– اسکیزوفرنی (جنون)
– اختلالات شخصیتی نُه-گانه حاد
– بیش فعالی و ستیزه جویی بیمارگونه کودک تا ایام بلوغ و بعد از آن
– تیک های عصبی و اوتیزم
– و بیماری های روحی جنسی
می باشند.
پس بجاست که هر دختر و پسری که قصد ازدواج دارد و هر خانواده ای که فرزند دلبندشان را بسوی ازدواج سوق می دهند، اولا با پزشکان متخصص بیماری های روحی و روانی و عقب ماندگی ژنتیکی مشورتی در مورد ژنهای خانوادگی خود داشته باشند تا آگاهانه و عمدی بتولد فرزندی مریض مبادرت نکنند. ثانیا در اطرافیان و اقوام طرف مقابل با شناخت کافی این اطمینان را حاصل کنند که ژن بیماری در طرف مقابل موجود نبوده و احتمال داشتن فرزندی مریض را بوجود نمی آورد.
بزرگترین ثروت یک اجتماع داشتن شهروندانی سالم از نظر جسمی و روحی است. بیایید بزرگترین ثروت خود را آنطور که شایسته و صحیح است حراست و حفاظت کنیم و در توسعه و بازپروری آن بکوشیم.